يک قافله از زلال آب آوردند يک دسته ز نسل آفتاب آوردندازکرب و بلايي که خداجاري بود اندازه عشق شعر ناب آوردندما چشم به راه آب بوديم ، اما از آن سر جاده ها، سراب آوردندبر بام دو دست از ديار باران يک جام پر از بوي گلاب آوردنداز ساحل خونرنگ شهادت تنها يک قطعه پلاک و عکس و قاب آوردندچنديست به انتظار پاسخ مانديم اينک تن پاره را جواب آوردند(از : حسين اسماعيلي)
من مرررررررررررررررده ي اين تصاوير جبهه م. ممنونم. داري بازم برام بذاري اين بار كه برگردم ببينمشون آجي؟
سلام اجي
ممنون از حضورت عزيز.
شبهاي قدر منو از دعاي خيرت فراموش نکني ها.
سلام
صبا!
نوشته هاتون قشنگه و قشنگ تر عقيدتون!
آجي خوبممن تعطيلش نکردم. فقط دارم ميرم يه مرخصي کوتاه. برام خيلي دعا کن تو ماه مبارک. ضمنا قول ميدم برگردم آپ خوبي بکنم که راضي بشي. البته اگه تا اون موقع منو فراموش نکني.....
سلامدارم يکي يکي حلاليت ميگيرم و خداحافظي.ديگه کم کم تا آخر هفته بار و بنديل مي بندم ... تا مدتي نيستم...
ميخوام بيشتر مطالعه کنم.وقتي هم بيام کمرنگ تر از قبل. احتمالا فعاليت وبلاگيم مقداري کمتر ميشه از اين ببعد ...
دعام کن موفق بشم. راه سختي پيش رومه....منو دعا كن و حلال.پست زيارت پارسالمو گذاشتم چون دلم هواشو کرده بود.اما حالا حالاها فعلا لياقت رفتن نيس.اول بايد ....
آجي خوبم
قول ميدم آخرين روز شهريور يه آپ خوب بكنم خوبه؟
نگرون كي بردت نباش ديگه آجيحالا حالا ها خيس نميشه ديگه ايشالا... مگه اينكه بشيني نوشته هاي قبليمو بخوني..... تا مدتي نيستم... وقتي هم بيام کمرنگ تر از قبل. احتمالا فعاليت وبلاگيم مقداري کمتر ميشه از اين ببعد ...
دعام کن موفق بشم.منو دعا كن
راه سختي پيش رومه....
ميخوام عزممو جزم كنم و بگم يا علي
منو دعا كن آجي خوبم
لينكتم ميكنم كه تا برگردم گمت نكنم يه وقت.
آجي نگو ديگه اينجوريمن که چيزي ننوشتم. فقط حسمو گفتم. و فقط درد و دل کردم باهاش. دلم براش تنگ شده خودشم ميدونه. دلتنگشم. بخدا دلتنگشم.آجي
تو ماه رمضون منو دعا كن
سلامآب شدم از خجالت حرفت. انقد منو شرمنده نكن
. لطف داري شما عزيز
ممنونم
ممنون
راسي
برا آپ تكراريم منو ببخشالبته برا شما فك نكنم تكراري باشه... چون تازه اومدي وب من...بهر حال...
دلم هواشو كرده آخه
اول كه خجالتم نده: اون جمله ت بي نهايت زيبا بود خيلي بدلم نشست.
دوم كه من هميشه آرزوم بوده 7 ساله باشم...
من ولي تمام استخوان بودنم لحظه هاي ساده ي سرودنم درد مي کند انحناي روح من شانه هاي خسته ي غرور من تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است کتف گريه هاي بي بهانه ام بازوان حس شاعرانه ام زخم خورده است
سلام اين چن وقته خيلي دلم هواي قيصر کرد................ ديروز و هواي شرجي و من و قيصر! بيشتر از يکماه بود که نرفته بودم مزارش....
خيلي زيبا بود .
نمياي ديدن من ؟