من که باشم در آن حرم که صبا پرده دارحریم حرمت اوست
گر من آلوده دامنم چه زیان همه عالم گواه عصمت اوست
یاد رخش به روضه رضوان نمی دهم خاک رهش به ملک سلیمان نمی دهم
یک جلوه ای از نور جمال عزیزشان با صد هزار یوسف کنعان نمی دهم
گر دیده ام ندیدرخ دلربای تو دل پرزندبه سینه من درهوای تو
خواهم که جای پای تورابوسه هازنم درحیرتم که کجاست جای پای تو